علی نادری: یک روز مانده به مذاکرات ایران و 1+5 در ژنو و در حالی که گمانهزنیها از شکل گیری یک توافق در این زمینه حکایت دارد، وزیر امور خارجه و مسئول ارشد پرونده هستهای ایران، تعریف جدید و متفاوتی از خطوط قرمز ایران در مذاکرات هستهای ارائه کرده است که به نظر میرسد با آنچه به صورت صریح به عنوان حق مسلم کشورها در انپیتی قید شده تفاوتهای قابل توجهی دارد.
به گزارش رجانیوز، محمدجواد ظریف، در گفتگو با ایسنا اعلام کرده است که «ایران نیازی ندارد که حق غنیسازیاش بهرسمیت شناخته شود چون این حق را بر اساس ان.پی.تی دارد و توقع ایران در مذاکرات فقط احترام به این حق غنیسازی است.» این اظهار نظر که شاید در نگاه اول سخن منطقی به نظر برسد، در مفهوم معکوس خود حاوی نکته مهمی است که لازم است به صورت جدی به آن پرداخته شود.
وزیر امور خارجه در توضیح سخن خود ادامه میدهد: حق غنیسازی ایران نیازی به بهرسمیت شناخته شدن ندارد، زیرا حقی است که بر اساس ان.پی.تی غیر قابل انفکاک است.
آنچه در نگاه عمیقتر به این اظهار نظر متبادر میشود آن است که بنا بر اعتقاد وزیر امور خارجه، میتوان با طرف مقابل به توافق رسید، بدون آنکه حرفی از به رسمیت شناخته شدن حق هستهای ایران وجود داشته باشد. با این حال مشخص نیست که اگر به رسمیت شناخته شدن حق هستهای، از سوی کشورهای مقابل از جمله امریکا، برای ایران موضوعیت ندارد، اساسا مذاکرات و فشارهای ده سال اخیر در قبال پرونده هستهای ایران به چه دلیل شکل گرفته و چه هدفی را دنبال میکرده است؟
روشن است که اساسا ایران در سالهای اخیر تنها به دلیل استفاده از حق قانونی و روشن خود در ان پی تی و اجرای این حق، تحت مجازاتهای شورای امنیت و کشورهایی چون امریکا قرار گرفته و اساسا ایران فراتر از حقوق خود در ان پی تی، فعالیت دیگری در عرصه هستهای نداشته است و بر این اساس، اتفاقا موضوع اصلی کشورهای مقابل ایران، به رسمیت نشناختن این حق برای ایران است.
اما دکتر ظریف، در جملات بعدی خود، به خوبی منظور مد نظرش از اعتبارزدایی نسبت به لزوم به رسمیت شناختن حق هستهای ایران توسط کشورهای 1+5 را بیان میکند: آنچه که ما توقع داریم، احترام به اجزای این حق ایران است(و نه به رسمیت شناختن حق هستهای ایران). ایران در سالهای گذشته این حق خود را اعمال کرده است، اما متاسفانه مورد احترام واقع نشده و علاوه بر آن از طریق اعمال برخی تحریمها تضییقاتی هم برای ایران ایجاد کردهاند. ضرورت دارد آنها حق ما را محترم بشمرند و تحریمها و فشارهای اقتصادی که بر مردم وارد کردهاند را بردارند. ما در این مسیر حرکت میکنیم.
در واقع ظریف مسیر حرکت تیم هستهای تحت مدیریت خود را نه حرکت به سمت «به رسمیت شناختن حق هستهای ایران» توسط طرف مقابل بلکه تلاش برای «احترام به حق هستهای ایران» عنوان میکند. هر چند که در هیچ یک از بخشهای سخنان وی روشن نشده است که ابعاد و شاخصههای دقیق، عبارت مبهم «احترام به حق هستهای ایران» چیست و اگر طرف مقابل چه اقدامی را انجام بدهد، به حق هستهای ایران احترام گذاشته اگر چه اقدامی را انجام ندهد این احترام حاصل نشده است؟
به عبارت دیگر، تلاش برای جابجایی «خط قرمز» ایران در مذاکرات هستهای که در مصاحبه اخیر وزیر امور خارجه به صورت واضح بر روی آن تاکید شده ، ظاهرا به عنوان مهمترین راهکار تیم مذاکره کننده هستهای درنظر گرفته شده است تا بجای حل مسئله «به رسمیت شناختن حق هستهای ایران» صورت این مسئله پاک شده و این صورت مسئله به عبارت مبهم «احترام به حق هستهای ایران» مبدل شود.
این در حالی است که وندی شرمن در جلسه توجیهی رسانههای امریکا پس از مذاکرات ایران و 1+5 در نیویورک، به صراحت اعلام کرد هیچکدام از مقامات امریکا حق غنی سازی را نیز برای ایران به رسمیت نمیشناسند. او در پاسخ به پرسش خبرنگاری که پرسیده بود: پس در دولت اوباما عقیده بر این است که غنی سازی قابل قبول نیست.آیا این موضع رسمی تمام اعضای فعلی دولت اوباما است؟ پاسخ داد: تمام اعضای فعلی دولت اوباما و شخص رییس جمهور ایالات متحده بر این عقیده هستند. اوباما فقط درباره حق استفاده صلح آمیز صحبت کرده است و ما گفتهایم و من هم گفتهام و بارها هم گفتهام که البته شما میتوانید برنامه صلح آمیز هستهای داشته باشید اما بدون غنی سازی. من گفتم که غنی سازی در جای دیگری انجام میشود و شما سوخت را میخرید. مطمئنا با این روش میتوانید. پس این برنامه ما برای استفاده از انرژی صلح آمیز است. راههای زیادی برای رسیدن به این هدف وجود دارد اما اینکه ایران چگونه میخواهد به این مسئله برسد هنوز مشکلی است که حل نشده است.
تعریف ظریف از حق هستهای ایرانیان چیست؟
اما شاید بخش مهمتر سخنان ظریف در مصاحبهاش با ایسنا را بتوان در تعریفی که او از حق هستهای مردم ایران ارائه میدهد جستجو کرد.
آنچه بر اساس ماده 4 معاهده بینالمللی انپیتی به عنوان حق مسلم کشورهای عضو این معاهده که سلاح اتمی ندارند، در نظر گرفته شده، شامل «توسعه تحقیقات، تولید و بهره برداری از انرژی هسته ای جهت اهداف صلح جویانه بدون هر نوع تبعیض» عنوان شده است. هر چند در ابتدا 4 کشور امریکا، فرانسه، روسیه و انگلیس (صاحبان سلاح اتمی) در تفسیر این بند، غنی سازی اورانیوم را نیز مشمول موارد مطرح شده در بند 4 انپیتی اعلام نکرده بودند، اما 123 کشور عضو جنبش عدم تعهد، در تفسیر خود از بند 4 ان پی تی، «حق داشتن چرخه کامل سوخت» که یکی از اجزای آن غنی سازی اورانیوم است را به عنوان حق مسلم کشورهای عضو ان پی تی به رسمیت شناختند. تفسیری که ابتدا با مقاومت روسیه و امریکا مواجه شد اما نهایتا روسیه در سال 2012 و امریکا نیز در برخی متون حقوقی خود به آن اذعان کرده و آنرا به رسمیت شناخت. (هر چند که مقامات امریکایی در اظهارنظرهای سیاسی و عمومی خود، بر تفسیر اولیهاشان از این بند اصرار دارند.)
اما شاید این توضیح لازم باشد که چرخه کامل سوخت، چیزی فراتر از غنی سازی اورانیوم بوده وشامل استخراج اورانیوم از معدن، تولید کیک زرد، تولید گازهای هستهای از جمله UF6 ، غنی سازی توسط سانتریفیوژ، تبدیل اورانیوم غنی شده به میله سوخت، استفاده از رآکتور آب سبک و استفاده از رآکتور آب سنگین است، که غنی سازی اورانیوم تنها یکی از بخشهای این چرخه کامل سوخت و تنها جزئی از حقوق مسلم هستهای همه اعضای انپیتی به حساب میآید.
با این توضیح شاید بتوان به صورت دقیقتر به بخش مهم مصاحبه اخیر وزیر امور خارجه پرداخت. دکتر ظریف در مصاحبه خود حق هستهای را اینگونه تعریف میکند: ما حق غنیسازی ایران را نه تنها غیرقابل مذاکره میدانیم، بلکه هیچ ضرورتی برای شناسایی آن به عنوان یک "حق" نمیبینیم، زیرا این حق غیرقابل انفکاک است و همه کشورها باید به آن احترام بگذارند. ما در مذاکرات با 1+5 نشنیدیم که کسی خواهان توقف غنیسازی باشد. این موضوع در مرحله اول به صورت کلی درخواست هیچ طرفی نیست.برخی موضوعات مرتبط با غنیسازی است که ممکن است مورد نظر برخی هیاتها باشد. در دورههای گذشته هم این موضوعات مورد بحث قرار گرفته است.
و در نهایت وزیر امور خارجه تعریف جدیدی را از خط قرمز مد نظر تیم مذاکراتیاش ارائه میدهد: تعلیق کلی غنیسازی حتما خط قرمز ما است و ما وارد این خط قرمز نخواهیم شد. ما به مرحله بسیار حساسی از مذاکرات رسیدهایم و نمیخواهیم در این مرحله وارد بیان جزییات شویم. به طور رسمی اعلام کردهایم که غنیسازی حتما باید در هر چارچوبی که توافق میکنیم وجود داشته باشد؛ اما چگونه، به چه نحو و در کجا انجام شود موضوعاتی است که درباره آن در حال مذاکره هستیم.
در ادامه مصاحبه، خبرنگار ایسنا به تفسیر امریکا از بند 4 معاهده انپیتی اشاره کرده و میپرسد:آمریکایی اعلام کردهاند "حق ذاتی" درباره غنیسازی را برای هیچ کشوری به رسمیت نمیشناسند و ظریف در این باره پاسخ میدهد: این اظهارات به معنای این نیست که کشورها حق ندارند، غنیسازی کنند؛ البته با موضعی که ما داریم که غنیسازی حق غیرقابل انفکاک ماست متفاوت است، اما بدین معنا نیست که با غنیسازی ایران مخالف باشند و آن را به رسمیت نشناسند.
آنچنان که مشاهده شد، در آخرین اظهار نظر وزیر امور خارجه پیش از مذاکرات ژنو نه تنها سخنی از چرخه کامل سوخت به عنوان حق قانونی همه اعضای انپیتی از جمله ایران، و یکی از منافع راهبردی ایران به میان نیامده است بلکه اینگونه اعلام شده است که برخی موضوعات مرتبط با غنیسازی، مورد نظر برخی هیاتها مذاکره کننده برای مذاکره نیز بود است. و در این میان آنچه که به عنوان خط قرمز و حق مسلم و ذاتی ایران بیان شده، تنها غنی سازی اورانیوم، به عنوان بخشی از چرخه کامل سوخت هستهای است و نکته جالبتر آنکه، وزیر امور خارجه اعلام کرده است که حتی لازم نیست این بخش از حق مسلم ایران نیز از سوی طرف مقابل به رسمیت شناخته شود، بلکه احترام به این حق که بخشی از حقوق قانونی ملت ایران است نیز میتواند توافق ایران را به دنبال داشته باشد.
شاید در آستانه مذاکرات ژنو و در شرایطی که اظهارات اخیر رئیس جمهور فرانسه حاکی از تغییر موضع این کشور و احتمال بالای رسیدن به توافق در مذاکرات روز سه شنبه است، تیم هستهای ایران به صورت شفاف تعریف خود از حق هستهای مردم ایران را بیان کرده و اعلام کند که خط قرمزی که مد نظر مذاکره کنندگان هستهای کشور است، با آنچه که بارها از سوی ارکان نظام جمهوری اسلامی بیان شده است، یکسان است و یا آنکه آن خطوط قرمز توسط تیم مذاکره کننده بازتعریف شده و تفاوتهایی در تعریف این خطوط قرمز به وجود آمده است؟ تا بدین ترتیب هرگونه ابهام حول محتوای مذاکرات در افکار عمومی مرتفع شود.
نظرات شما عزیزان:
برچسب ها : تعریف جدید وزیر خارجه, خطوط قرمز هستهای, مذاکرات ایران و 1+5, علی نادری, مذاکرات هستهای, ,